در بیان حکم ضدّ انتظار یعنى ناامیدى
در این باره مىگویم که ناامیدى بر چند گونه تصور مىشود؛
گونه اوّل: یأس و ناامیدى از اصل ظهور حضرت قائمعلیه السلام به طور کلّى، و بدون شبهه همگى در حرام بودن آن اتّفاق نظر دارند، زیرا که ظهور و قیام حضرت قائمعلیه السلام از ضروریات مذهب امامیه است، بلکه احتمال مىرود که از ضروریات دین اسلام باشد، چون که احادیث در این باره از حضرت رسول اکرمصلى الله علیه وآله در حدّ تواتر، از طرق خاصّه و عامّه رسیده، بلکه علماى عامّه نیز به این امر اعتراف دارند و اختلاف در تعیین شخص او است و اینکه حالا وجود دارد یا نه، در مقابل آنهایى که قایل هستند که آن حضرت وجود خواهد یافت و متولّد خواهد شد.
بنابراین انکار آن به طور کلّى تکذیب پیغمبرصلى الله علیه وآله مىباشد. و شاهد بر آنچه یادآور شدیم اینکه مجلسىرحمه الله (1) .
از ابن ابى الحدید - که از بزرگان علماى عامّه است - حکایت کرده که گفته: البته که فرقههاى مسلمانان اتّفاق دارند که دنیا و تکلیف پایان نخواهد یافت، مگر پس از آمدن مهدىعلیه السلام
. گونه دوم: ناامیدى از ظهور حضرت قائمعلیه السلام در مدّت معیّنى، برحسب پندارها و حدسها، به اینکه مثلاً گفته شود: حضرت قائم - صلوات اللَّه علیه - تا پنجاه سال دیگر ظهور نخواهد کرد و لازمه این پندار آن است که در آن مدّت منتظر نباشد، و حال آنکه از بررسى احادیثى که امر مىکند در هر صبح و شام منتظر باشیم، ظاهر مىشود که اینگونه ناامیدى هم حرام باشد، زیرا که ظاهر امر وجوب است و ترک واجب قطعاً حرام است.
و امّا احادیثى که بر این مطلب دلالت دارد، قسمتى از آنها گذشت و از آن جمله است: روایت حمّاد بن عثمان که در اقبال (2).
از امام صادقعلیه السلام آمده که فرمود: و امر صاحب خود را شب و روز انتظار داشته باش، که خداوند هر روز در کارى است، هیچ کارى از کار دیگر او را مشغول نخواهد داشت، که در بخش ششم همین کتاب گذشت
. و نیز در بحار در حدیثى از مفضل بن عمر، از امام صادقعلیه السلام آمده که فرمود: نزدیکترین حالت بندگان نسبت به خداى - عزّوجلّ - و رضایتمندترین هنگام از آنها زمانى است که حجّت الهى را نیابند و براى آنها آشکار نشود و جایگاهش را ندانند، در حالى که در آن وضع مىدانند که حجّت خداوند باطل نگشته است، پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر فرج باشید... . (3)
و از جمله: همچنین در بحار از قمى، ضمن حدیثى از پدرش، از محمد بن الفضیل، از پدرش، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت کرده، تا آنجا که گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: فدایت گردم! پس کى این کار مىشود؟ فرمود: البته براى ما وقتى نسبت به آن تعیین نشده، ولى هرگاه چیزى را برایتان گفتیم، پس همچنان که گفتیم شد، بگویید: خدا و رسول او راست گفتهاند.
و هرگاه برخلاف آن واقع شد نیز بگویید: خدا و رسولش راست گفتند، دو برابر پاداش خواهید یافت، ولى هرگاه احتیاج و فقر شدید شد و مردم یکدیگر را انکار کردند، در آن هنگام هر صبح و شام در انتظار این امر باشید. عرض کردم: فدایت گردم! احتیاج و فقر را دانستیم، امّا انکار مردم یکدیگر را چیست؟ فرمود: اینکه کسى به خاطر حاجتى نزد برادرش مىآید، پس به غیر از آنچه پیشتر با او برخورد مىکرد، با او دیدار مىنماید و سخن دیگرى جز آنچه قبلاً با او مىگفت از وى مىشود. (4)
مىگویم: مقصود از انتظار فرج در هر صبح و شام، آن است که هر وقتى که ممکن است آن فرج موعود در آن واقع شود، مىبایست انتظارش را کشید و بدون تردید وقوع این امر در تمام ماهها و سالها امکان دارد، به مقتضاى امر خداوندِ تدبیر کننده دانا، پس بر همه افراد خاص و عام واجب است منتظر آن باشند
. و از جمله: احادیث مستفیضى است که از تعیین کردن وقت ظهور نهى مىکند، که در همان عنوان، آنها را خواهیم آورد، زیرا که مقتضاى نفى کردن ظهور در مدت معیّنى از سالها و ماهها خود وقت گذارى، به گذشت همان مقدار از زمان است و این به نصّ اخبار رسیده از امامانعلیهم السلام حرام مىباشد و شاهد و مؤیّد این مطلب است گونههایى از اخبار که از امامانِ معصومعلیهم السلام روایت گردیده است
. از جمله: روایاتى است که دلالت مىکند بر اینکه وقت ظهور آن حضرتعلیه السلام از امور بدائیه است که ممکن است زودتر شود یا به تأخیر افتد، به مقتضاى حکمت خداوند دانا، چنانکه مولایمان حضرت صادقعلیه السلام در روایت حمّاد بن عثمان - که پیشتر گذشت - به این معنى اشاره فرموده و نیز احادیثى که بر آن دلالت داشت، پیش از این گذشت
. و از جمله: احادیثى است که در آنها، مهیّا کردن اسلحه و مرابطه رائم امر گردیده، چون امر کردن به این دو کار با وجود ناامیدى از ظهور در مدّت معیّن بیهوده است و مانند اینها است آنچه از آثار انتظار در اخبار امر گردیده است
. و از جمله: آنچه در اصول کافى به سند خود، ضمن حدیثى آورده که: یقطین به پسرش على بن یقطین گفت: چگونه است که آنچه درباره ما حکومت بنى العباس گفته شده بود واقع گردید و آنچه درباره حکومت حق شما گفته شده انجام نگرفت؟ على گفت: البته آنچه درباره ما و شما گفته شده، هر دو از یک منبع به شما گفته شد و همانطور هم که گفته بودند انجام یافت، ولى امر ما هنگامش نرسیده، پس با امیدها دلگرم شدیم. و اگر به ما مىگفتند: این امر تا دویست تا سیصد سال دیگر تحقّق نخواهد یافت، البته دلها قساوت مىگرفت و عموم مردم از اسلام بر مىگشتند، ولى مىگفتند: به زودى این امر واقع مىگردد و خیلى نزدیک است، تا دلها با هم اُلفت گیرد و گشایش نزدیک گردد. (5)
و در بحار (6) به نقل از دو کتاب غیبت نعمانى و غیبت طوسى مثل این حدیث را روایت آورده است. و در کتاب علل الشرایع به سند خود، به طور مرفوع از على بن یقطین روایت کرده که گفت: به حضرت ابوالحسن موسى بن جعفرعلیهما السلام عرض کردم: چرا آنچه از ملاحم پیشگویىها درباره شما روایت شده، آن طور که روایت آمده واقع نمىگردد و آنچه در مورد دشمنانتان روایت گردیده، درست مىآید؟ فرمود: آنچه درباره دشمنانمان صادر گشت از حقّ بود، پس همانطور که گفته شده بود، پیش آمد، ولى شما با آرزوها دلگرم شدید و تعلُّل کردید، پس براى شما این چنین بیان شد
. و از جمله: در غیبت نعمانى روایت مسندى از ابوالمرهف آمده که امام صادقعلیه السلام فرمود: محاضیر هلاک شدند. راوى گوید: عرضه داشتم: محاضیر چیست؟ فرمود: عجله کنندگان و نزدیک شمارندگان نجات یافتند... . (7)
و نیز در همان کتاب به طور مسند، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت آمده که فرمود: »هَلَکَ أَصْحابُ الَمحاضِیرِ وَنَجَى المُقَرَّبُونَ«؛ شتابزدگان هلاک شدند و نزدیک شمارندگان نجات یافتند... . (8)
چون ظاهر آن است که مقرِّبون به کسر راء باشد، یعنى مؤمنانى که منتظرند و ظهور آن حضرتعلیه السلام را نزدیک مىدانند و همواره انتظارش را مىکشند. و مؤیّد این مطلب است آنچه در دعاى عهد آمده، که از امام صادقعلیه السلام روایت شده: آنان ]مخالفان[ آن را بعید مىپندارند و ما فرج و ظهور را نزدیک مىدانیم... . (9)
و از جمله اینکه: یکى از حکمتهاى مخفى داشتن وقت ظهور آن حضرت، این است که مؤمنین در تمامى اوقات و همه سالها در انتظار آن به سر برند، چنانکه در حدیث ابن یقطین به این معنى اشاره شده است، در آن دقّت کن
. و از جمله: روایاتى است که دلالت دارد بر اینکه ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه علیه - همان ساعت است که دانستن وقت آن به خداوند - جلّ جلاله - اختصاص دارد، چنانکه گذشت
. و از جمله: روایاتى است که دلالت دارد بر اینکه ظهور آن حضرتعلیه السلام به طور ناگهانى انجام مىشود، مانند فرموده آن حضرت در توقیعى که در احتجاج روایت آمده است: به درستى که امر ما ناگهانى پیش مىآید، هنگامى که توبه، کسى را سود ندهد... . (10)
و روایتى که از پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله آمده که فرمود: مهدى از ما است خداوند امرش را یک شبه اصلاح خواهد فرمود. و روایت دیگرى که از پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله آمده که فرمود: او همچون شهاب فروزانى خواهد آمد. و روایت نبوى دیگر که در حدیثى از حضرت امام رضاعلیه السلام در کتاب »کمال الدین« آمده که به پیغمبرصلى الله علیه وآله عرض شد: یا رسول اللَّه! قائم از فرزندان شما کى خروج خواهد کرد؟ فرمود: مَثَلِ او همچون ساعت قیامت است که آن را در وقت خود کسى جز او خداى - عزّوجلّ - ظاهر و روشن نکند، شأن آن در آسمانها و زمین سنگین است، شما را نیاید جز ناگهانى. (11)
و در اصول کافى از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت شده که فرمود: هرگاه پیشواى شما دانش شما از شما برداشته شد، پس از زیر پاى خود منتظر فرج باشید. (12)
مىگویم: ظاهراً فرموده آن حضرتعلیه السلام: از زیر پاى خود منتظر فرج باشید. کنایه از ظهور امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشریف - به طور ناگهانى است، بنابراین واجب است در زمان غیبتش در هر حالى که احتمال مىرود با پیروزى ظهور کند، انتظارش را کشید.
اگر بگویید: اینکه ظهور آن حضرتعلیه السلام ناگهانى باشد، با آنچه در احادیث مستفیض بلکه متواتر معنوى آمده مبنى بر اینکه: علامتهاى حتمى خواهد داشت که براى همه مردم معلوم خواهد شد - مانند سفیانى و صیحه آسمانى و کشته شدن نفس زکیّه - منافات دارد؟ مىگویم:
اوّلاً؛ انتظار لوازم ظهور در حقیقت انتظار خود آن است، پس چون به راستى دانستى که ظهور آن حضرت بعد از آشکار شدن نشانههایش خواهد بود، جز این نیست که منتظر پدیدار شدن آن نشانهها خواهى بود، چون آن علامتها نشانه ظهور حضرت قائمعلیه السلام مىباشند. خلاصه اینکه انتظارى که در اخبار به آن امر گردیده؛ انتظار ظهور مولایمان است با هر چه از علامتها و آثار دارد و این بر اهل بصیرت روشن است و براى توضیح بیشتر مثالى مىآوریم: اگر زمامدار قدرتمندى به تو وعده بدهد که در یکى از روزهاى هفته به منزلت خواهد آمد، آیا از همان آغاز هفته با فراهم کردن وسایل پذیرایى و زینت منزل و فرش و اثاثیه مناسب، منتظر آمدنش نخواهى بود؟! به طورى که هرگاه در یکى از آن روزها بر منزل تو وارد گشت، موجبات احترام را فراهم آورده باشى و در شمار خطاکاران قرار نگیرى؟! با اینکه قطعاً مىدانى که آمدن او نشانههاى خبر دهنده و علامتهاى آشکار کنندهاى دارد، ولى چون آشکار شدن آن نشانه، از آمدنش جدا نیست، منتظر او خواهى شد با همه لوازمى که پیش از آن حاصل خواهد گشت
. ثانیاً؛ ظاهر اخبار متعددى که از امامانعلیهم السلام روایت آمده آن است که: تمام آن آثار در یک سال واقع مىشوند، پس واجب است مؤمنِ منتظِر در طول سال آماده ظهور مولایش باشد، چون احتمال دارد این امر در آن سال وقوع یابد، بلکه از چند روایت ظاهر مىشود که آن علامتها نزدیک به هم واقع مىشوند
. در مورد سفیانى؛ در بحار از حضرت سید العابدین على بن الحسینعلیهما السلام آمده که در بیان علائم ظهور حضرت قائمعلیه السلام فرمود: پیش از خروج اوعلیه السلام، خروج مردى به نام عوف سلمى در سرزمین جزیره خواهد بود، که پناهگاهش تکریت و کشته شدنش در مسجد دمشق واقع مىگردد، سپس خروج شعیب بن صالح از سمرقند پیش مىآید، آنگاه سفیانى ملعون از وادى یابس خروج مىکند و او از فرزندان عتبة بن ابى سفیان است و چون سفیانى آشکار شود، مهدىعلیه السلام مخفى مىگردد، سپس بعد از آن خروج خواهد فرمود. (13)
مىگویم: از این حدیث استفاده مىشود که ظهور حضرت قائمعلیه السلام مقارن خروج سفیانى، یا نزدیک به آن خواهد شد و این منافات ندارد با آنچه در روایات متعددى وارد شده، که مدّت حکومت سفیانى هشت ماه خواهد بود و آنچه وارد شده که خروج سفیانى پیش از قیام قائمعلیه السلام خواهد بود، زیرا که منظور از قیام قائمعلیه السلام در این روایت، خروج آن حضرت به طور علنى و آشکارا در بیت اللَّه الحرام و ظهور شریفش براى خاصّ و عامّ مىباشد، که روایاتى دلالت دارد بر اینکه آن حضرتعلیه السلام ظهورهاى متعددى پیش از این ظهور تامّ خواهد داشت که تاریکى غیبت برطرف خواهد گشت و براى عموم مردم آشکار خواهد شد، چنانکه پیشتر نیز به این مطلب اشارت رفت
. و امّا در مورد کشته شدن نفس زکیّه؛ در کتاب کمال الدین از امام صادقعلیه السلام روایت آمده که فرمود: بین خروج قائم آل محمدعلیهم السلام و کشته شدن نفس زکیّه، جز پانزده شب نخواهد بود. (14)
گونه سوم: ناامید بودن از نزدیکى زمان فرج و ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه وسلامه علیه - مىباشد، یعنى اینکه احتمال نزدیک بودن آن را نفى نماید، چنانکه حال بعضى از اهل زمان ما است، آنان که عقاید و باورهاى خود را بر حدس و گمان و تخمین بنا مىکنند و ظاهر از دلایل، حرام بودن اینگونه ناامیدى نیز مىباشد، به همان دلیلهایى که در گونه دوم آوردیم، زیرا که از اخبار روایت شده از امامانعلیهم السلام چنین استفاده مىشود که بدین جهت وقت ظهور بر مؤمنین مخفى مانده، تا در تمامى زمانها و سالها منتظرش باشند، هرچند که حکمتهاى دیگرى نیز براى آن هست و خداوند حقایق امور را مىداند
.
1- بحارالانوار، 114/51 ح 10. 2- اقبال، 201. 3- بحارالانوار، 145/52 ح 67. 4- بحارالانوار، 185/52 باب علامات الظهور ذیل ح 9. 5- اصول کافى، 369/1 ذیل ح 6. 6- بحارالانوار، 111/52 باب 21 ذیل ح 18. 7- غیبت نعمانى، 103. 8- غیبت نعمانى، 104. 9- بحارالانوار، 112/102. 10- احتجاج، طبرسى، 324/2. 11- کمالالدین، 373/2. 12- اصول کافى، 341/1 در باب غیبت ح 24. 13- بحارالانوار، 213/52. 14- کمالالدین، 649/2. | |